در بین آثاری که در باب فضایل اهل بیت (ع) تألیف شده است، کتابهایی دیده میشود که مؤلفان آنها در عین حال که از اهل سنت و بعضا بسیار شاخص در اعتقاد به مذهب خود هستند، ولی در این کتابها به امامان دوازده گانه شیعه اشاره کرده اند و به ذکر مناقب و فضایل آنها با تعابیری، چون «امام» و «معصوم» پرداخته اند.
نوع و ادبیات نگارش این دست از کتب که در نواحی مختلف دنیای اسلام نفوذ داشته، به گونهای است که بعضا اگر با نام و شخصیت و مذهب مؤلفان آنها آشنا نباشیم، تصور میشود که به خامۀ یک دانشمند شیعی دوازده امامی است.
مخفی نماند که آثار اولیهای که در باب فضایل بعضی از ائمه شیعه در لابه لای آثار علمای اهل سنت دیده میشوند، مؤید این نکته است که دنیای اعتقادی ایشان در فرایند تحولات ساختاری و اعتقادی، به آمیزهای از ارزشهای باطنی شیعی رسید و توانست آن را در چارچوب فقهی سنی، بدون هیچ تناقضی قرار دهد و بعدها با گسترش تاریخی تشیع و تأثیرهای فراوان دیگری از «تسنن محض» به «تسنن دوازده امامی» و سپس به «تشیع دوازده امامی» برسد، البته این تعبیر نباید این تصور را ایجاد کند که در باور آنها به خلفا، خللی روی داده است.
در سدههای بعدی و با نفوذ اجتماعی شیعیان و پیوند تسنن و تشیع با تصوف، به تدریج دیدگاه فرهنگی و اعتقادی اهل سنت بر آن شد که میتوان میان سه خلیفه و دوازده امام شیعیان جمع کرد و به هر دو اعتقاد داشت. با گسترش این تفکر بعدها تألیفاتی مستقل در میان ایشان به این موضوع اختصاص یافت که آثار نام برده در اول سخن از این دسته هستند.
از دیگر عوامل مؤثر به این گرایش که بیشتر به قرن هفتم به بعد تعلّق دارد و سبب رشد تشیع و گرایش اهل سنت به «تسنن دوازده امامی» شد، احترام فوق العاده حکام و سلاطین مغول به سادات علوی و به تبع آن به شخصیت امامان شیعه بود.
بی شک نباید این واقعیت را فراموش کرد که توجه نظری و عملی علمای اهل سنت به اهل بیت (ع) بر اساس روایات پیامبر (ص) و سفارشات ایشان به پاسداشت مقام اهل بیت (ع) از مهمترین عوامل تدوین این دست از آثار در طول تاریخ بوده است.
به عقیده کاتب این سطور، کتاب بسیار ارزشمند و مهم «مقصد الراغب الطالب فی فضائل الإمام علی بن أبی طالب (ع) وإهل بیته أئمه الهدی ومصابیح الدجی» (تألیف یکی از دانشمندان نیمۀ دوم قرن ششم هجری تا نیمه اول قرن هفتم هجری) یکی از همین مواریث (سنی ـ شیعی) است که از جهت موضوع و گردآورنده و زمان حیات او و نسخۀ خطی آن، از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ چرا که دربارۀ موضوعی بسیار مهم از موضوعهای اسلامی و عقیدتی یعنی فضایل امیرالمؤمنین علیه السلام و فرزندان پاکش سخن میگوید، دوم آنکه این کتاب برآمده از خامۀ ارزشمند دانشمندی است که بسیاری از بزرگان و مشایخ اهل سنت در عصر خویش را درک کرده و اجازات و روایات متنوعی از آنان داشته است، سوم آنکه نسخۀ این کتاب بی همتاست که تنها از آن یک نسخه در کتابخانههای دنیا باقی مانده است.
نکته در خور توجه دربارۀ مؤلف این کتاب آن است که برخلاف تصور بسیاری از افرادی که این کتاب را دیده و از آن بهره برده اند، باید مؤلف این کتاب از علمای اهل سنت باشد که بسیار متمایل به تشیع امامی است. او برای هر یک از ائمه دوازده گانه شیعه بابی گشوده و چنان درباره ائمه شیعه سخن گفته که ممکن است خواننده را گمان آن پیش آید که مؤلف از شیعیان است؛ همچنان که برای برخی از مشایخ شیعه مانند علامه مجلسی و محقق افندی و ... این گمان پیش آمده است؛ اما حق آن است که مؤلف از اهل سنت است و گواه این نکته مشایخ و مصادر اوست.
پوشیده نیست که این نکته ویژۀ این کتاب نیست، بلکه بسیاری از اهل سنت کتابهایی را بر این منوال تألیف کرده اند. در ظاهر مؤلف کتاب مقصد از آن دست دانشمندان اهل سنت است که از فضای فوق الذکر تأثیر گرفته و به تألیف این کتاب اقدام کرده است.
با ملاحظه مشایخ و اسامی افراد و تواریخی که در متن کتاب آمده، این مطلب برای ما قطعی است که مؤلف متولد نیمه دوم قرن ششم هجری بوده که تا نیمه اول قرن هفتم را نیز درک کرده است. قدیمیترین استاد او ابن سویده تکریتی است که سال ۵۸۴ هجری وفات یافته و آخرین استادش، بدل بن أبی المعمّر التبریزی، است که تاریخ وفات او را به سال ۶۳۶ قمری نوشته اند.
به چند دلیل او ساکن منطقۀ اربل و موصل بوده است؛ وی تصریح میکند که سال ۶۰۴ هجری از حنبل بن عبد ا... المکبّر در دارالحدیث المظفّریّه، سماع حدیث داشته است، چنان که بیشتر مشایخش در دو منطقۀ موصل و اربل میزیسته اند و در همان جا نیز از دنیا رفته اند. از همه مهمتر او در عصر الملک الرحیم بدرالدین صاحب الموصل (ت ۶۵۷ ه) میزیسته است.
مؤلف در پایان کتاب از یک شاعر و یک مفتی که یکی علیه امیرمؤمنان (علیه الصلاه والسلام) و دیگری علیه امام دوازدهم (صلوات ا... علیه) سخن گفته اند و مورد عقوبت ملک بدر الدین لؤلؤ واقع شده اند سخن میگوید و برای ملک بدر الدین دعا به دوام ملک میکند. از آنجا که بدرالدین سال ۶۳۰ هجری به حکومت رسید و سال ۶۵۷ هجری از دنیا رفته است، بنابراین زمان تألیف کتاب بین این دو تاریخ بوده است.
متأسفانه با تمام جست وجویی که برای شناسایی مؤلف کتاب «مقصد الراغب» انجام داده ام و سالها قبل و پس از گرفتن تصویر این نسخه از دانشکده الهیات مشهد، نتوانستم مؤلف را در این سالها شناسایی کنم، حتی کتاب «تاریخ اربل» مبارک بن احمد اللخمی الإربلی، معروف به ابن المستوفی (ت ۶۳۷ ه) ـ که دقیقا متعلق به تراجم علمای اربل و همسایۀ آن موصل، در همان عصر مؤلف کتاب «مقصد الراغب» است ـ نامی از این کتاب و مؤلف آن نبرده است؛ ولی خوشبختانه برای شناسایی و نزدیک شدن به مؤلف کمک یار خوبی بود.